۱۳۸۶ خرداد ۷, دوشنبه

" قد حوا نمی رسید ،من همه سیبها را خواهم چید"
تو فکر می کنی من و تو سیب نچیده ای گذاشتیم بمونه؟

۱۳۸۶ خرداد ۵, شنبه

تولدت مبارک


مرد خوب رویاهای من
.برایت بارها گفته ام که تمام این سالها عشق من به تو چگونه بالیده است و هر روزریشه دوانده است

همراهم

برای من تو دیگر شاهزاده سوار بر اسب سپید نیستی ، که بعد از این همه وقت فهمیده ام که تو از هر چه می خواستم هم بالاتری

خوشحالم که لابلای این همه سختی عشقمان را گم نکردیم و حالا دوباره ما هستیم و این عشقی که......ا
مردتمام لحظه های من

تولدت مبارک



۱۳۸۶ خرداد ۲, چهارشنبه

خیلی پرحرف بودم!! با این هیجان این روزها هم که عملا قاط زدم رفت ، اگه تلفنهای تو نبود فکر کنم یک دوره گفتار درمانی برای بازکردن زبونم لازم بود
راستی عزیزم میدونی چند وقته عاشقم نیستی؟

۱۳۸۶ اردیبهشت ۲۵, سه‌شنبه

دوستت دارم
اين تنها كاريست كه آموخته ام و دوست و دشمن به آن حسادت مي كنند
ازنزار قبانی

۱۳۸۶ اردیبهشت ۱۵, شنبه

خوب بابا من ایمان آوردم
فقط میشه حالا که من دیگه بچه خوبی شدم اگه ترو فرستاد بهشت منم بفرسته؟
خداییش من دق میارم اون همه حوری دور و بر تو بپلکه :( راستی چشم یه حوری رو با چی در میارند؟

۱۳۸۶ اردیبهشت ۱۲, چهارشنبه

هی اونی که اون بالا نشستی با توام
فکر نمی کنی ظرفیت منم حدی داره؟
یا نکنه به من که رسیدی بازیت گرفته؟
میشه ازت خواهش کنم کارارو این چند وقت بسپری به شیطان؟ شاید اون حرف منو بهتر بفهمه ؟