۱۳۸۶ خرداد ۳۱, پنجشنبه

عادت می کنیم


چه زود عادت کرده ام به دیدن آسمان آبی به جای آن همه دود
چه زود عادت کرده ام به راه رفتن در خیابان بدون حس تهوع اور نگاههای هرزه
چه زود عادت کرده ام به نور افتاب بی هیچ حجابی
چه زود عادت کرده ام به نظم و ترتیبی که انگار کسی با ظرافت در همه گوشه های زندگی این ملت چیده
انقدر زود عادت کرده ام که حس می کنم سالهاست اینجا بوده ام
گاهی فکر می کنم به این همه فاصله و دلم می ریزد

نکته: من با این سرعت بالای تطبیق باید15 سالگی زن یک دهاتی میشدم والان با لبخند در حالیکه شش تا بچه دورم گریه می کردند گاو می دوشیدم به این میگن فرصت سوزی!!!

هیچ نظری موجود نیست: