۱۳۸۶ اسفند ۱۸, شنبه

بیشتر از سی ساعته که داره برف میاد ، راه پارکینگ کاملا بسته شده و نمی تونیم بریم بیرون!
وسط این برف و بوران یکی بیاد منو کنترل کنه که دارم سبزه عید درست می کنم و فکر می کنم که تخم مرغها رو با چی رنگ کنم ، من واقعا به خاطر این سازگاری با طبیعت به خودم تبریک میگم!
درختهای کاج جلو خونه زیر برف خم شدند و هر بار که نگاهشون می کنم می ترسم که دیگه زنده نباشند
با توجه به اینکه امسال اولین زمستان من در کانادا است و با در نظر گرفتن خوش شانسی من اینکه امسال رکورد سختترین زمستان که سال 1939 بوده زده میشه آن چنان عجیب و غریب نیست.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

گل به اون سرت
کانادا رم به گ..ه کشیدی؟!
تو که شانست تو مایه های منم بدتره ننه